همیشه یه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر میکنی باصدای بلند میگی: وای من چقدر خر بودم!
دختر عاشق شد... جانش هم میدهد تا به عشقش برسد...... زن بودن و ماندن از مرد بودن و ماندن سخت تر است.. من نمیتونم ب خواسته هاش تن بدم...پس تمومه همه چی.... آدمــی کــه بـخـواهـد بــرود….. مـیـرود! عاشقانه ای کوتاه: اخرای دعوا ب سلامتى تو... تويى ک الآن زل زدى ب مانيتور گفتم خدایا عاشقم کن خدا خندید و گفت: او که باشد مرا از یاد میبری... بعده رفتنش روزی صد دفعه بهش زنگ میزدم،روزی بیشتر از 150تا بهش اس میدادم و التماسش میکردم.. خیلی دوسش داشتم..عشقش چشمامو کور کرده بود..اینقد دوسش داشتم ک برام مهم نبود ک داره غرورم میشکنه من از این پس به همه عشق جهان می خندم به هوس بازی این بی خبران می خندم من ار ان روز که دلدارم رفت به غم و شادی عشق دگران می خندم بِ بَعضیــــام بایَدگُف . . . . . . . عَزیزَم اونــــے کِ بَرات تَنگه"شـــورتتـــــه" نه "دِلِ" مَـــن.....!!! آررررره عزیزم-___- زَن يـــعـــنــي مــَـــن !!! كه عشـــــوه هــــــآيـم... دود ميكند اُبـــُهـــَت مردانــــــه ات را... بسلامتی دختری که بره عشقش رگ گردنشو میزنه ولی اون گردن یکی دیگرو میبوسه... به سلامتی اونیکه میبینه عشقش واسه یکی دیگه میخنده اما بغض گلوشو قورت میده و آروم زیر لب میگه: بی معرفت چقد قشنگ میخنده سـکوتـــ گورستــان رامےشنـوے؟... دنــیـا ارزش دل شکــستن را ندارد زيــــــــــادي كه عاشق باشي... ترسي هميشه با تو همراه است.. ترس از رقيب.. اضطراب و دلهره امانت را ميبرد.. ترس از نداشتن.. از دست دادن... تــــــــــو ميماني و شك هاي گاه و بي گاهت.. منفي بافي هاي هميشگي... بداخلاق ميشوي... بهانه گير.. كم كم.. وقتي ديگر خودت هم خسته شدي.. ميبيني رفته... از دستش داده اي.. رقيب نــــــــه، زيادي كه عاشق باشي.. همين ميشود... زندگـــــي ام را پُر كرده... جــــــآي خــــآلــــــي بودنــــت..... فكـــــرم را پُر كرده.... خـــــــآطـــــره بودنـــت.... ميشود جايشان عـــــــوض شود؟! هر از گاهی... با خواهرت شوخی کن...دستش بنداز...بغلش کن...برو پشت در قایم شو و بترسونش... داداشتو محکم بزن به سر شونش...هواشو داشته باش... مامانتو قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه...کاری کن پیش دوستاش پزتو بده...کیف کن از داشتنش... باباتو بغل کن...چاییشو بده دستش...بگو برات از تجربه هاش بگه...بشین پای حرفش...درددلش... دوستت اگه تنهاس...اگه غم داره تو دلش...اگه میبینی زل زده به مانیتورش و هر از گاهی میخنده...از اون تلخاش...تو هواشو داشته باش...تو تنهاش نزار... باور کن روزی هزار بار میمیره کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیس... هوای همو داشته باشیم...شاید بهتره بشه...شاید دیگه وقت نباشه...دیدنش ارزوت بشه...وقت کمه زندگی کوتاست...
ولی..
اگه نرسید باید " هرزه " شود تا فراموش کند........
داد نـمـیـزنــد کـه مــن دارم مــیـروم !!!
آدمـی کــه رفـتـنـشـو داد مـیـزنه نــمـیـخـواد بــره! داد مـیـزنه کـه نـگـذارنـد بــرود!!!
پسر(به شوخی): اگه لج بکنی میرم با یکی دیگه میشم
دختر:غلط میکنی عشق خودمی مال منی هر کاری دلم بخواد باهات میکنم
پسر:قربونت برم که عاشق شدنتم مثل ادم نیست
{بغل}
تويى ک الآن دلت واسه يه بى معرفت تنگه
تويى ک بغضتو جلو همه قورت ميدى ک يه وقت گريه نکنى
تويى ک هرآهنگى گوش ميدى فقط ب ياد يه نفرميفتى
تويى ک تامياى حرف بزنى وکارى کنى سريع ميگى:بيخيال
تويى ک شب ازفرط تنهايى وبى رويابودن هدفون توگوش ميخوابى
تويى ک اين روزا تودنياى مجازى غرق شدى
تويى ک حتى تودنياى مجازى هم خودتو گم کردى!
تويى ک حتى ديگه نميدونى چ مرگته وچ ريختى بايد خودتو خالى کنى...!!!
تويى ک خيانت ازعشق ورفيقت ديدى وفقط سکوت کردى وبغض ونگاه...!!!
تويى ک نامردى رودرحقت تموم کردن ودلت هنوز بلدنيست نبخشتشون!!!
آره رفيق...
ب سلامتى تويى ک حال وروزت مثل من طوفانيه!
قسم خوردم که تا ابد در یادم میمانی...
خدا او را به من داد و نظاره گر شد ...
دستانش را گرفتم...
خدا دلش لرزید!!!
بوسیدمش...
خدا گریست!!!
در آغوش گرفتمش...
خدا دور شد!!!
حالا نه من خدا را پیدا میکنم،نه او را....
خدا در میان گناهانم گم شده و او در آغوش دیگران.
واسه موندنش هرکاری کردم..هرکار ک ب ذهنت برسه..اما نخواست دوباره برگرده
دلم شکست..
دلم طوری شکست ک بعد از یک سالونیم وقتی ب اون روزا فک میکنم،بی اختیار اشک میریزم
دلم شکست..
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشتست به ان می خندم
خودِ خودت از دستش داده اي..